shangoul Mangoul Habbeh Angour شنگول منگول حبه انگور

2 years ago
11

(شنگول ، منگول، حبه انگور (داستانهای عامیانه
بز زنگوله پا
قصه گو: نغمه مسکین
یه بزی بود سه تا بچه داشت یکی شنگول. یکی منگول و یکی هم حبه انگور. روزی از روزها مامان بزه به بچه هاش گفت : من می رم برای شما علف بیارم مبادا شیطونی بکنین در را هم برای کسی باز نمی کنید.گر کسی آمد و در زد از درز در و سوراخ کلید خوب نگاه کنید، اگر من بودم در را باز کنید، اگر گرگ یا شغال بود در را باز نکنید.
بچه‌ها گفتند: چشم.
بُز رفت یک ساعت دیگر گرگ آمد در زد.
بچه‌ها گفتند: کیه؟
گفت: «منم، منم مادرتان!»
بچه‌ها گفتند: «دروغ می‌گی، صدای مادر ما نازکه، اما صدای توکلفته.»
دوباره برگشت و در زد.
باز بچه‌ها پرسیدند: «کیه؟»
گرگ صدایش را نازک کرد و گفت: «منم، منم مادرتون.»

Loading comments...