Googoosh - QQ Bang Bang (Official Video) - گوگوش - کیو کیو بنگ بنگ

22 days ago
7

Googoosh - QQ Bang Bang (Official Video) - گوگوش - کیو کیو بنگ بنگ
#Googoosh #QQBangBang #Official #Video
#کیو_کیو_بنگ_بنگ# گوگوش

متن ترانه
صلات ظهر مرداد ، هواي پخته ی منگ
دوتا بچّه ی بي خواب ، ته يه کوچه ی تنگ
با يه تفنگ چوبي ، يه تير کمون يه مشت سنگ
ميرفتيم جنگ دشمن، (come on) کيو کيو بنگ بنگ
چقدر سرخ پوست کشتيم ، تو اون کوچه ی بن بست
چه فصل ساده اي بود ، برادر خاطرت هست؟
همه سرگرم بازي ، همه بي خبر و شاد
کسي از روز غصّه ، خبر اصلاً نمي داد
هواي بچّگي ها ، بهار مهربوني
گذشت و ما رسيديم ، به فصل نوجووني
شباي خوش جمعه، شباي سينما بود
ستاره ی فرنگي ، چراغ راه ما بود
يکي آواز مي خوند ، مثه الويس پريسلي
يکي جيمز دین مي شد ، واسه زهرا و ليلي
چه بوسه ها گرفتيم ، تو اون کوچه ی بن بست
کتک هم خوب خورديم ، برادر خاطرت هست؟
بهار بود و هنوزم ، شب جيک جيک مستون
هنوزم پرده ها بود ، رو صورت زمستون
گذشت اون شب روشن ، شب ستاره و ماه
رسيد نسل من و تو ، به اوّلين بزنگاه
بزنگاه بدي بود ، چهل سوي پر آشوب
نه يک همدرس دانا ، نه يک همسفر خوب
يکيو باد مي برد ، پي ميراث شرقي
يکيو آب مي برد ، به مغرب ترقي
چقدر ممنوعه خونديم ، تو زير زمين بد بو
همش بحث و جدل بود ، سر پيام شاملو
تو پيچ پيچ شب ما ، قيامت بود و غوغا
يکي خمار انگلز ، يکي نشئه ی بودا
تو مسجد شاعر چپ ، تو کافه مؤمن مست
عجب سرگيجه اي بود ، برادر خاطرت هست؟
هنوز شباي جمعه ، شباي سينما بود
تب تند گوزنها ، تو کوچه هاي ما بود
(گنجيشکک اشي مشي ، لب بوم ما نشين)
به يادم هست که يک روز ، همه جسور و شير دل
شديم آرتيست اوّل ، تو فيلم حقّ و باطل
موتور شبنامه چاقو ، رفيق مترقي
زن نيمه برهنه ، توي حجاب شرقي
هواي شور و شر بود ، تو اون کوچه ی بن بست
يکي گلوله مي خورد ، يکي قدّاره مي بست
همه شيفته و سر مست ، تو رؤيا مونده در بست
چه خوابا که نديديم ّ برادر خاطرت هست؟
ديگه يادي ندارم ، از اون جيک جيک مستون
بهار مرد و زمين رفت ، به رؤيت زمستون
شکست کشتي مهتاب ، تو گلموج هيولا
ستاره بود که مي رفت ، به قعر شب دريا
ديگه سکوت تار و ، کمونچه ی شبانه
حقيقت بود حقيقت ، نه فيلم بود نه ترانه
(کوچه ها باریکن ، دکونابستست)
تفنگهاي حقيقي ، برادرهاي دلتنگ
ببين گردش چرخو، باز هم کيو کيو بنگ بنگ
شبي صد دفعه مردیم ، تو اون کوچه ی بن بست
چه فصل وحشتي بود ، برادر خاطرت هست؟
گذشت اون فصل و ما هم ، گذشتيم با دل سرد
مثه غبار اندوه ، سوار باد ولگرد
از اين گودال ، به اون گود ، از اين چاله به اون چاه
سفر کرديم رسيديم ، به آخرين بزنگاه
رو خاک سست غربت ، نشستيم تلخ و سنگين
يکي افتاده از دل ، يکي افتاده از دين
تو اين غربت بيمار ، تو اين بي راهه ی تار
نه يک راه بلدي بود ، نه يک قافله سالار
گم و گور رفته از دست ، تو اين بهشت سرمست
چه دوزخي چشيديم ، برادر خاطرت هست؟
صلات ظهر مرداد ، هوای پختهء منگ
دو بچّهء مهاجر ، تو یک اتاقک تنگ
با یه دگمه یه مشت سیم ، یه جعبه نور خوشرنگ
نشستن گرم بازی ، (come on) کیو کیو بنگ بنگ
بازم کیو کیو بنگ بنگ ، هنوز کیو کیو بنگ بنگ ، کیو کیو بنگ بنگ
ترانه سرا زویا زاکاریان

Loading comments...